گوگول

تولد، تولد تولدت مبارك

بازم شادی و بوسه، گلای سرخ و میخک   می گن کهنه نمیشه، تولدت مبارک تو این روز طلایی تو اومدی به دنیا وجود پاکت اومد تو جمع و خلوت ما تو تقویما نوشتیم تو این ماه و تو این روز از آسمون فرستاد خدا یه ماه زیبا الهی که هزار سال همین جشن رو بگیریم به خاطر وجودت به افتخار بودن تو این روز پر از مهر تو با خنده شکفتی با یه گریه ی ساده به دنیا بله گفتی تا تو هستی و چشمات بهونه اس واسه خوندن همین شعر و ترانه تو دنیای ما زنده اس واسه تولد تو باید دنیا رو آورد ستاره ریخت رو سرت تو رو تا آسمون برد اینا یه یادگاری توی خاطره هاته ولی به...
30 بهمن 1389

دل نوشته هاي ماماني

زيباي من ،شمردن بلدم از خیلی سال پیش.....اما این روزها گم می کنم لحظه ها و ساعتها را.......تقویم کوچک روی میز را صد بار بیشتر از قبل ورق می زنم...مدام می نشینم و می شمارم روزهای با تو بودن را....هفته ها حالا برایم معنای دیگری دارد هم برای من و هم برای آنهایی که بعد از احوالپرسی می پرسند الان هفته چندی؟؟؟ و این یعنی چند هفته مانده تا به تو رسیدن. مدتهاست که دیگر  یک نفر نیستم.شده ام دو نفر، دو تا قلب که به فاصله کمی می تپند و تجربه می کنن روزهای با هم بودن را... فرشته نازم بالاخره قشنگترین صدای زندگی به گوشم رسید. صدای تپش قلبت که وجودم را غرق شادی کرد و اشکهایم را سرازیر ...حس قشنگ مادری را درونم  به پا کردی و مرا شیفته خ...
23 بهمن 1389

دل نوشته های داداشی

  سلام خواهر جون خوبی منم امیر محمد داداش بزرگت که الآن کلاس دوم دبستان هستم. عسل اگر یه روز خرس دنبالت کرد تا بخوردت به من ربطی نداره. مگه من چه گناهی کردم که داداش بزرگت شدم و همش باید مواظبت باشم؟   ولیک - خداییش خوش تیپی رو حال میکنی - تازه تو این عکس پنج ماهم بوده فعلا برم یک کم دیکته بنویسم تا بعد ----------------------------------------------- خواهر جون - دوباره سلام حرف بابایی راگوش نده چون برای بیدارکردنش باید ۵۰۰  تا ساعت بزاری آخرش هم من  ساعت ۷ میرم و بابا ساعت ۱۱ میره دیگه خوددانی ...
17 بهمن 1389
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به گوگول می باشد